از دهه ۴۰ میلادی ادعایی توسط فردی به نام بنجامین لی مطرح شد که بیان میکرد زبان ما و نحوه بیان مفاهیم توسط زبان، عملا تعیین کننده نحوه تفکر ما در مورد آن مفاهیم نیز است. این موضوع اگر چه در گذشته مردود اعلام شده اما در سالهای اخیر شواهدی در این باره یافت شده که ما را بیشتر به فکر فرو میبرد و ادعای فوق را تقویت میکند. در ادامه ۵ زبانی خواهد آمد که در آنها مفاهیم به صورت کاملا متفاوتی با زبانهای مرسوم بیان میشوند! تفاوتی که عملا روی نگاه و فهم فرد هم اثر میگذارند.
۱- زبان گاگو ایمیتیر (Guugu Yimithirr)
زبانی که فاقد عباراتی همچون راست، چپ، جلو و عقب است و به جای آنها از جهتهای جغرافیایی مانند شمال، جنوب، شرق و غرب برای اشاره به موقعیت یک شی یا فرد استفاده میکند. همچنین در این زبان، برخلاف دیگر زبانها که موقعیت سایر اجسام نسبت به فرد سنجیده میشود و فرد گوینده را در مرکز قرار میدهد، فرد را در مرکز موقعیت قرار نمیدهد. به عنوان مثال سخنوران این زبان نمیگویند «میتونی بیای سمت چپ من؟» و به جای آن میگویند: «میتونی به غرب بری؟» آنها از کودکی آموختهاند که خود با جهتهای جغرافیایی و اصطلاحا با قطب نمایی درونی بسنجند و این که خود را مرکز قرار دهند و سایرین را با خود بسنجند. مطالعات بیشتر نشان داده که مردمی که به این زبان صحبت میکنند دارای مهارتهای ناوبری و تجسم فضایی خارق العادهای هستند!
۲- زبان کوک تایوره (Kuuk Thaayorre):
سخنوران این زبان هم همانند سخنوران زبان گاگو ایمیتیر از جهت جغرافیایی برای اشاره استفاده میکند اما ویژگی متفاوت آنها، نمایشی متفاوت از مفهوم زمان در زبانشان است. به عنوان مثال اگر از آنها بخواهید کارتهای یک پویانمایی را مرتب کنند، کارتهایی که نشان دهنده رخ دادن نمایشی در طول زمان هستند، آنها فارغ از جهت نشستنشان همیشه کارتها به ترتیب از کارت آغازین تا کارت پایانی از شرق به غرب میچینند (برخلاف ما که تقریبا همیشه آنها را از چپ به راست یا برعکس مرتب میکنیم). این رویه یعنی مفهوم زمان برای این مردم همواره در رابطه تناتنگ با جهت جغرافیایی است. زمان از طرف شروع و در غرب به اتمام میرسد، همانطور که خورشید از شرق طلوع و در غرب غروب میکند.
۳- زبان یله (Yélî Dnye)
تا سالها زبان شناسان بر این باور بودند که در زبانهای مختلف کلمات سیاه، سفید، قرمز، رنگ گرم و سرد مشترک هستند تا این که مشخص شد این موضوع حداقل دز زبان یله نقض میشود! در این زبان اصلا کلمهای معادل برای «رنگ» وجود ندارد و در ازای آن فرد گوینده سعی در توصیفی استعاره گونه از رنگ دارد و به جای این که به رنگ اشاره کنند از مثالی برای اشاره به آن استفاده میکنند. به عنوان مثال برای بگویند «قرمز» میگویند «mtyemtye» که برگرفته از «mtye» موید نوعی طوطی قرمز است. در مثالی دیگر آنها برای اشاره به رنگ «سیاه»، میگویند «mgîdîmgîdî» که خود مشتق از کلمه «mgîdî» به معنای «شب» است. نکته جالب دیگر این زبان تفاوت گرامر آنها در بیان جملات مرتبط با رنگها است. به عنوان مثال به جای این بگویند «آن مرد سفید است» میگویند: «رنگ پوست آن مرد مانند طوطی سفید است.»
۴- زبان متسس (Matsés)
زبانی که شما را مجبور میکند با ادله و شواهد صحبت کنید به این صورت که هر جمله مطلق و موثقی که ارایه شود در ادامه آن بسته به نحوه آگاهی شما از موضوع و آخرین زمانی که جمله صحیح بوده است، فعل متفاوت و مخصوصی میآید. برای مثال اگر از شما بپرسند «شما چند عدد سیب دارید؟» یک سخنور زبان متسس خواهد گفت: «آخرین باری که سبدم را چک کردم، ۴ سیب داشتم».
نکته جالب دیگر این زبان این است که در طول جملات اشارهای به شایعه بودن، افسانه بودن و یا تاریخی بودن جمله نمیشود، بلکه خود گوینده این اطلاعات را در قالب نقل قول یا دیگر حالات بیانی، ارایه میکند.
۵- زبان پیراها (Pirahã)
۵- زبان پیراها (Pirahã)
زبانی بدون اعداد، کلمات برای رنگها، فرمهای کامل یا اصطلاحات کمی مانند کمی یا مقداری! سخنوران این زبان به جای این که بگویند کمی یا مقداری یا از عبارات عددی استفاده کنند، از کلمات کوچک و بزرگ بهره میبرند. تحقیقات نشان داده که آنها به جای شمردن از قیاس و مقایسه استفاده میکنند. سخنوران این زبان هیچ نوع سنت هنری ندارند و فاقد حافظه عمیق هستند.
منبع: 5 Languages That Could Change the Way You See the World
منبع: 5 Languages That Could Change the Way You See the World
تاکنون دیدگاهی برای این پست درج نشده است!